زندگی از دید من سفریه با یه اتوبوس معمولی که دوست دارم زود به مقصد برسه و همه چی تموم بشه ،اصلا دوست ندارم طول مسیر برام تکرار بشه اصلا ...

خسته کننده و پر از بی حوصلگی و غم ....چه فلسفه ای در این همه رنج هست .کجایه آفرینش زیباست چرا همه چی خاکستریه .


ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد

در دام مانده باشد صیاد رفته باشد

از آه دردناکم سازم خبر دلت را

روزی که کوه صبرم بر باد رفته باشد

آواز تیشه امشب از بیستون نیامد

گویا به خواب شیرین فرهاد رفته باشد

شادم که از رقیبان دامن‌کشان گذشتی

گو مشت خاک ما هم بر باد رفته باشد

پر شور از «حزین» است امروز کوه و صحرا

مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد