می خوام با دیوان حافظ یه فال بگیرم ..چشمامو می بندم و هر چی که تو دلم ه نیت میکنم ..
دیدم به خواب دوش که ماهی بر آمدی
کز عکس روی او شب هجران سر آمدی
تعبیر رفت یار سفر کرده می رسد
ای کاش هر چه زودتر از در درآمدی
ذکرش به خیر ساقی فرخنده فال من
کز در مدام با قدح و ساغر آمدی
خوش بودی ار به خواب بدیدی دیار خویش
تا یاد صحبتش سوی ما رهبر آمدی
فیض ازل بزور زر ار آمدی بدست
آب خضر نصیبهء اسکندر آمدی
آن عهد یاد باد که از بام و در مرا
هر دم پیام یار و خط دلبر آمدی
کی یافتی رقیب تو چندین مجال ظلم
مظلومی ار شبی بدر داور آمدی
خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق
دریا دلی بجوی دلیری سر آمدی
آن کوترا به سنگدلی کرد رهنمون
ای کاش که پا یش به سنگی بر آمدی
گر دیگری به شیوه حافظ زدی رقم
مقبول طبع شاه هنرپر ور آمدی