چرا؟؟؟؟

داشتم فراموشت می کردم امّا
باز دوباره دیدمت
تو غمها قوطه ور شدم چرا
داشتم فراموشت می کردم امّا
تا صدات رسید به گوش من
شکستم بی صدا چرا
داشتی می رفتی از خیال من
خَزونی بود بهار من
دیدم تو رو خزونم جون گرفت
این قلب سرد و ساکتم
دوباره با نگاه گرم و بی ریا و عاشقم
زبونه زد
چرا دوباره اومدی صدا رو جون دادی
گل بهار و زخم دل
دوباره تازه شد
شوق نگاه خستم و دوباره
دوختی آخر ستاره
حسرتم بی اندازه شد
یا راحتم کن و واسه همیشه
این دل رو بکن ز ریشه
از خیال سرد من برو
یا باغبون شو و گلا رو
باز نشون بده بهار و
توو وجود خسته ام برو

نظرات 2 + ارسال نظر
یاس یکشنبه 24 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 02:32 ب.ظ http://lovelyrose.blogsky.com/

سلام ...
نوشته هات خیلی قشنگه ...
از خوندنشون لذت بردم ....
موفق باشی

س... دوشنبه 25 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 10:23 ب.ظ http://khanomgolebabai.persianblog.com

شایسته جونم عزیزم شعرت بو دار شده خبرایی هست ....اگه هست برام بگو چون دل تو دلم نیست.باشه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد