چنان دل کندم از دنیا
که شکلم شکل تنهایی ست
ببین مرگ من را در خویش
که مرگ من تماشایی ست
مرا در اوج می خواهی
تماشا کن تماشا کن
دروغین بودم از دیروز
مرا امروز تماشا کن
در این دنیا که حتی ابر
نمی گرید به حال ما
همه از من گریزانند
تو هم بگذر از این تنها
فقط اسمی به جا مانده
از آنچه بودم و هستم
دلم چون دفترم خالی
قلم خشکیده در دستم
گره افتاده در کارم
به خود کرده گرفتارم
به جز در خود فرو رفتن
چه راهی پیش رو دارم
رفیقان یک به یک رفتند
مرا در خود رها کردند
همه خود درد من بودند
گمان کردم که هم دردند
شگفتا از عزیزانی
که هم آواز من بودند
به سوی اوج ویرانی
پل پرواز من بودند


گره افتاده در کارم
به خود کرده گرفتارم

از همه این حرفها گذشته ...چطور دلت اومد این کارو بکنی ..یاد قول قرارات و حرفات نیوفتادی . فقط این می تونم بگم که ادم هوس بازی هستی .هیچوقت عاشق نبودی ... من نفرینت نمیکنم .ولی اگه تو زندگیت خوردی زمین گله نکن حق مسلمته ......
نظرات 1 + ارسال نظر
میکرون جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 03:18 ب.ظ http://micron.blogsky.com

با سلام
میخواستیم که شما هم در قرعه کشی بزرگ میکرون شرکت کنید قرعه کشی که شما هم برنده ی آن هستید
با تشکر میکرون
بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد