خورشید خم شد تا نگاهت را ببوسد
گل غنچه شد تا قرص ماهت را ببوسد

هفت آسمان افتاد در آیینه آب
تا لحظه ای ردّ نگاهت را ببوسد

افتاده حتی سایه خورشید بر خاک
تا ذره ای از گرد راهت را ببوسد

شب خیمه زد بر سایه روشن های نیزار
تا تار مژگان سیاهت را ببوسد

در برکه خم شد روی عکس ماه در آب
نیلوفری ، تا روی ماهت را ببوسد

با سوز سینه بر لب تفتیده عشق
آتش زدی تا دود  آهت را ببوسد

دل آستین افشاند بر وهم دو عالم
تا آستان بارگاهت را ببوسد.......

پاکترین و صادقانه ترین عشق عالم را نثارت می کنم. هیچ وقت نخواه که ذرهای از احساسم نسبت به تو کم شود.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد