تنها با دل بر جا ماندم
چون آهی بر لبها ماندم
راز خود به کس نگفتم
عشقت را به دل نهفتم
با یادت شبی که خفتم
چون غنچه سحرشکفتم
دل من ز غمت فغان بر آرد
دل تو ز دلم خبر ندارد
پس از این نخورم فریب چشمت
شرر نگهت اگر گذارد
عمر من به غمت شد طی
تو بی من ، من غم تا کی
تنها ماندم تنها با دل بر جا ماندم........